یک یکسالویکماه شلوغ دیگر

ساخت وبلاگ

قبلا مطلبی در دی ماه 96 در مورد یکسالویکماه شلوغ قبلی ام نوشته بودم. واقعاً یکسالویکماه شلوغی بود. اما یک یکسالویکماه شلوغ دیگر هم امسال داشتم. به گذشته که برگردم از حدود خرداد 99 تا به امروز به ترتیب اتفاقات عجیبی برایم افتاد. با کسی آشنا شدم که الان همسرم است. ماشین خریدم. ماشین فروختم. خانه خریدم. دوباره ماشین خریدم. و الآن در آستانه جشن عروسی و یک خانواده مستقل شدن هستم.

جالب اینکه همچون سری پیش احساس میکنم این یکسالویکماه به اندازه چند سال گذشته است.

واقعاً وقتی احساسات در درک آدمی دخیل می شوند زمان و مکان ارزش قبلی خود را دیگر ندارند. کشیده تر یا فشرده تر میشوند... و جسم ما اینها را نمی فهمد. ناگهان در آیینه به خود نگاه میکنیم و میبینم چه قدر پیر شده ایم. به اطرافیان و پدر و مادرمان نگاه میکنیم و در بهت فرو میرویم که اینها کی اینقدر پیر و چروکیده شدند و من آن زمان کجا بودم.

انسان موجود عجیبیست.

یکسالویکماه من هم یکسالویکماه پر تلاطم و عجیبی بود. خوب بود. رو به جلو. انشاالله که همیشه به این سیاق

دفتر یادداشت...
ما را در سایت دفتر یادداشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1vahidrashahid بازدید : 104 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 15:06