1402 هم تموم شد.

ساخت وبلاگ

توسط وحید رشاهی | چهارشنبه پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 15:0

سال 1402 هم تمام شد و يكسال از دفتر عمرمان طي شد. اينكه اين دفتر چند برگ دارد و چند برگش مانده را خدا ميداند. انشاءالله كه عاقبت بخير شويم.

سال قبل سال پر اتفاقي برايم بود. با سفر يزد شروع شد. اولين و دومين مسافرت خارجي ام را داشتم. سه كشور اروپايي (اووووو پسر فكرش رو ميكردي تو يه ساااال؟!) رو ديدم. نگاهم تغيير كرد به اروپا و دنيا شايد واقع بين تر شدم اندكي.

اواخر سال هم كه مني كه فكر ميكردم تا اخر عمرم كارشناسي بيش نخواهم بود يك دفعه و با يك تلنگر مدير شدم! (هنوز هم خيلي باورم نميشه. مخصوصا وقتي برميگردم به شيش ماه پيش كه اصلا توي مخيله ام نبود.) اينجا هم از اون اتفاقات ريز زندگي افتاد. همون نقطه عطف ها كه فكرش رو هم نمي كردي. عين همون زماني كه پسر نحيف كوچيكي بودم تو سن 10-11 سالگي و تو استخر مربي 7، 8 نفر از گروه رو تعيين كرد و گفت بيايد بريم قسمت عميق و من و 2، 3 نفر ديگري كه نحيف تر بوديم رو صدا نكرد و من اون لحظه مربي رو صدا كردم و گفتم: «استاد! استاد! منم ميتونم شنا كنم!» اونم گفت: «كو شنا كن ببينم!» و من شنا كردم و اون ديد و گفت: «باشه تو هم بيا!» و من هم رفتم و اگر نمي رفتم ديرتر شنا ياد ميگرفتم يا اصلاً شايد ياد نمي گرفتم. حتي شايد علاقه من به شنا از همون جا شروع شد چه ميدوني. اتفاقات ريز چه تاثيراتي توي زندگي انسان داره. اين بار هم شبيه همون بود. من رفتم و گفتم: «استاد! استاد! منم ميتونم هاا!» و شد...

الان تكيه زدم به همون صندلي قبليم اما ديگه اوني كه تكيه زده همون آدم قبلي نيست پست داره، مسئوليت داره و استرس هاي مسئوليتش داره اذيتش ميكنه و استرس به جايي نرسيدنش. حالا نميدونم كدوم به كدوم مي ارزه. فكر ميكنم اين پيشرفته و خوشحالم ازش.

اما سال 1403 كه با كلي ابهام دارم واردش ميشم.

سال قبل برام شفاف بود كه هدف گذاري كنم اما امسال نه. بايد روي خودم سرمايه گذاري كنم. روي مهارت هاي نرمم. روي توانايي هاي شخصيتيم. 5 مورد بازخورد نياز به بهبود اعلام شده كه راهنماي خوبي ميتونه باشه برام:

بايد سعي كنم تا آخر سال براي هر كدوم حداقل يه منبع رو مطالعه كنم.

دفتر یادداشت...
ما را در سایت دفتر یادداشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1vahidrashahid بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 21 فروردين 1403 ساعت: 18:37